ترازهای مغناطیسی گمشده!
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۱۲۳۴۰
« حسنآقا از حاجمحسن خواست که برای کمک به بچهها تیمی از مهندسان وزرات سپاه را به خرمآباد بفرستند. منظورش همان تیمی بود که از دو سال پیش در پروژه مهندسی معکوس ساخت موشک اسکادبی مشغول کار بودند...»
به گزارش خبرنگار ایمنا، کشورمان درحالی به یکی از قدرتهای موشکی جهان تبدیل شده است که قدمت تشکیل یگان موشکی ایران به ۴۰ سال نمیرسد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فائضه غفارحدادی در کتاب «خط مقدم» به روایت داستانی چگونگی تشکیل یگان موشکی ایران به فرماندهی حسن طهرانیمقدم پرداخته؛ در بخشی از این کتاب آمده است: «- بسم اللهالرحمنالرحیم. اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستود فیها
از بعضی ردیفها صدای شکستن بغض بچهها آمد. خود حسنآقا هم بغض کرده بود، اما سعی کرد به خودش مسلط باشد و ادامه دهد.
- بچهها من فکر میکنم ما باید دستمون روی زانوی خودمون باشه. امروز اگه جرئت نکنیم این تجهیزات رو باز کنیم و درست کنیم، دیگه شاید هیچوقت دیگه هم این کار رو نکنیم. اسلحه دشمن امروز روی شقیقه زن و بچه ماست. چشم اون مادری که با هر آژیر قرمز بچه شو بغل می کنه و از ترس می لرزه به ماست. حتی اگه موشکایی که ما میزنیم نتونه جلوی بمبارانها رو بگیره اما همهتون میدونین که یه دلگرمی بزرگیه برا مردم، هرچند که خودتون دیدید هر وقت ما موشک زدیم عراق اولش قپی اومده که این چیزا به ما اثر نمی کنه، اما چند روز بعد فیتیله رو پایین کشیده.
بچهها با توکل به خدا برین از همین امشب شروع کنین. اولین کار اینه که هرکی تو قسمت خودش بگرده ببینه همه چی مرتبه؟ خرابی و ناقصی دیگهای نیست؟ بعدش دونه دونه باید رفعشون کنیم. اصلاً نترسین از زیادی کار و سختی ش ما خدا رو داریم. تا همین جاش هم به لطف اون جلو اومدیم. دو سال پیش کی فکرش رو میکرد که ایران بتونه موشک بیاره و بزنه؟
ما هدفمون خوشحال کردن امامه و به خاطرش هر کاری حاضریم بکنیم. ازتون میخوام که خودتون رو دست کم نگیرین. یا علی بگین و جلو برین. یقین دارم که مدد و دعای اهل بیت همراه کارمون هست. ببینم چی کار میکنین. یااااااااعلی!
بچهها با همین چند جمله فرمانده، جان دوباره گرفتند و برق تازهای روی مردمک چشمهایشان نشست. بعد از خواندن دعای فرج و سلام دادن به امام حسین (ع) و امام رضا (ع) و امام زمان که روال همیشه نمازخانه پادگان بود، همه برگشتند سر کارشان. حسنآقا هم برگشت اتاقش. قبل از هر کار شماره حاجمحسن را گرفت و شمهای از دسته گلهایی که لیبیاییها آب داده بودند را به او توضیح داد. حاجمحسن پشت تلفن عصبانی شده بود. کارد میزدی خونش در نمیآمد. انصاف نبود که بعد از آن همه زحمت و زبانبازی و رفتوآمد و مهماننوازی و لیلی به لالای سلیمان گذاشتن در چنین موقعیتی حساسی این طور دست ایران را توی پوست گردو بگذارند و نیایند.
حسنآقا از حاجمحسن خواست که برای کمک به بچهها تیمی از مهندسان وزرات سپاه را به خرمآباد بفرستند. منظورش همان تیمی بود که از دو سال پیش در پروژه مهندسی معکوس ساخت موشک اسکادبی مشغول کار بودند. صبح زود فردا دو لندکروز وزرات سپاه از تهران به مقصد خرمآباد حرکت کردند که متشکل از چند مهندس، از جمله فریور و حسنی و الفتپور و منتظری و الماسگنج و شیشه گر، به همراه دکتر نجفی و یکی دو نفر دیگر بودند. این متخصصین که اکثریت جوان آنها از بهترین فارغالتحصیلان دانشگاهها بودند، از ابتدای سال ۱۳۶۴ زیر نظر مهندس منطقی در وزرات سپاه یک گروه تحقیقاتی برای ساخت موشک ضد زره تاو ایجاد کرده بودند، اما بعد از آنکه مهندس قیامتیون با تاکید آقای خامنهای موشک اسکادبی را برای مهندسی معکوس تحویل گرفت، این گروه هم به او پیوستند و از همان زمان به طور فشرده کار خود را روی موشک اسکادبی شروع کردند. تجربه آنها در باز کردن موشک میتوانست خیلی به پیشرفت کار بچهها کمک کند؛ هرچند که آنها هم با سکو و طرز کار آن بیگانه بودند. وضعیت فوق العادهای که حسنآقا در پادگان اعلام کرده بود، ادامه داشت. هر لحظه خبر جدیدی میرسید که گاه ناراحتکننده و گاه خوشحالکننده بود. ادریسی در بررسی جعبه توجیه موشکها متوجه شده بود که ترازهای مغناطیسی از داخل جعبهها برداشته شدهاند. حسنآقا گفته بود: بگرد ببین جایی قایمش نکردهن؟
کد خبر 641413منبع: ایمنا
کلیدواژه: دفاع مقدس جنگ تحمیلی يگان موشکي ايران شهيد حسن طهراني مقدم کتاب خط مقدم موشک شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق وزرات سپاه حاج محسن حسن آقا بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۱۲۳۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گروگانگیری ۳۰ روزه برای اخاذی ۱۰ میلیاردی | راز ناپدید شدن یک ماهه جوان گمشده فاش شد
همشهری آنلاین - حوادث: حدود یک ماه قبل خانواده مردی جوان به نام آرمان قدم در اداره پلیس آگاهی تهران گذاشتند و خبر از ناپدید شدن وی دادند. آنها می گفتند که آرمان در زمینه خرید و فروش ملک فعالیت دارد و آخرین بار برای انجام معامله کاری از خانه بیرون رفته و دیگر برنگشته است. با این شکایت، پرونده ای تشکیل شد و ماموران جست و جو برای یافتن آرمان جوان ۳۷ ساله را آغاز کردند.
یک ماه بعد
چند روز قبل رانندگانی که از حاشیه بزرگراهی در اطراف کرج عبور می کردند، چشمشان به پیکر نیمه جان مردی جوان افتاد که ناله می کرد و از مردم کمک می خواست. رانندگان به کمک مرد جوان رفتند و دیدند او با دست و پای خون آلود روی زمین افتاده و از شدت درد به خودش می پیچد. مرد مجروح شده برای درمان به بیمارستان انتقال یافت و پس از بهبودی قدم در اداره پلیس گذاشت و گفت او را گروگان گرفته و شکنجه اش داده اند. وی کسی نود جز آرمان همان پسر جوانی که یک ماه قبل خانواده اش گزارش ناپدید شدن او را به پلیس اعلام کرده بودند.
گروگانگیری
آرمان مرد جوان در توضیح ماجرا گفت: یک ماه قبل در یکی از محله های جنوب تهران، خودری پژویی راهم را سد کرد. سرنشینان آن ۴ نفر بودند که با تهدید مرا ربودند. آنها مرا به باغ متروکه ای در حاشیه تهران انتقال دادند و دست و پایم را بستند. در مدت این یک ماه، هر روز شکنجه ام می دادند. آنها ۱۰ میلیارد تومان پول برای آزادی ام می خواستند اما چنین مبلغی در حسابم نبود. در نهایت راضی شدند تا صد میلیون تومان پول بگیرند و مابقی را چک و سفته. به من گفتند که باید ظرف یک ماه این مبلغ را تهیه کنم در غیراینصورت مرا مجددا ربوده و جانم را می گیرند. سپس با بدنی نیمه جان در بیابان رهایم کردند تا با فروش خانه، مبلغی که آنها می خواستند را فراهم کنند اما من تصمیم به شکایت گرفتم.
شکایت از برادر
درحالیکه تحقیقات پلیسی زیر نظر قاضی سهرابی بازپرس جنایی تهران برای شناسایی و بازداشت آدم ربایان ادامه داشت، بار دیگر آرمان جوان گروگان راهی اداره پلیس شد و سرنخ تازه ای در اختیار تیم تحقیق قرار داد. او گفت: چند شب قبل مهمان خانه یکی از اقواممان بودم که در آنجا رازی فاش شد. یکی از بستگانم به من گفت که طراح آدم ربایی برادرم آرمین بوده است. من و برادرم در کار خرید و فروش ملک هستیم و مدتی قبل به اختلاف مالی برخوردیم. فکر می کنم پشت پرده گروگانگیری، یکی از آشنایانمان است که با اجیر کردن ۴ آدم ربا می خواسته به پول برسد اما موفق نشد.
با این شکایت، بازپرس جنایی دستور احضار مرد آشنا را صادر کرده است تا مشخص شود که او نقشی در گروگانگیری داشته یا نه.
کد خبر 848475 برچسبها سارق - سرقت گروگانگیری حوادث ایران